ناتوردشت | home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger | |
Wednesday, September 24, 2003
از ساری و اون دانشکده و همه ی اون اولين تجربه ها فقط يه مريم برام مونده . با اون موهای کوتاهش که چه نازش کرده بود . با اون گفتنای (( تو زود خوب می شی ....)) . تنها نقطه ی مثبت اين سفر .
اين دفعه هم دريا رفتيم ٬ ولی هيچکی يادش نبود که قراره مثل پارسال يه قلب بزرگ بکشيم رو شن ها و بشينيم وسطش و فاتحه بخونيم واسه بعضی ها ! و يکی رو پيدا کنيم ازمون عکس بگيره .هيچکيييييی يادش نبود . اين دفعه ٬ آخرش نه رمانتيک بازی بود و نه گريه و نه دست تکون دادن. از اون بوس فوتی ها هم خبري نبود. دو تا ماچ رسمی و يه دست دادن رسمی تر و بای بای . همين .بود تموم شد . آی ی ی ی خانواده ها ی محترمی که نگران بوديد فرزندانتان مشکل دارند و کمبود دارند و از اين حرفا .؛ آسوده باشيد من بعد که همه چی تمام شد . ديگه نمی ریم ساری . |
آرشيو | |
Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved |