ناتوردشت

home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger

Monday, November 24, 2003

تو سايت دانشکده ايم . ريحان روي کامپيوتر روبرويي نشسته و داره يه کارايي ميکنه . تلاش ما براي باز کردن مسنجر بي نتيجه ماند....
تا الان داشتيم بين صنوبرا را ه ميرفتيم و .... ماحصلش ۴ تا ميوه کاج بود و يه عالم بغض . بده . بده . خيلي بده که تو ببيني عزيزت اذيت ميشه و تو هيچ غلطي نتوني براش بکني . ( الان برگشت پشت و صدام کرد . اونم ميخواد وبلاگ بنويسه )کاش خدا يه کاري ميکرد . کاش .... اي کاش اراجيف من اراجيف نبود . گرمه اينجا . گرمه . بايد يه کاري کنم . بايد ....
اين که يکي با اکراه باهات دست بده حس مزخرفيه . خيلي هم .....
دارم سر ميرم . يکي زيرش رو کم کنه .
دوستم ؛ عزيزم ؛ دخترم : درست ميشه .


NATORDASHT


E-Mail
 

آرشيو




اينها را می خوانم


چيز

فرياد

ريحان

فاطمه

يلدا

راهی

ماهى سياه كوچولو

غلاف تمام فلزى

کسوف

ناتور

آق بهمن

چون نقطه ی شک

ای اتفاق دوباره

خانه دانشجويي

هچون كوچه اى بى انتها

خورشيد خانوم

زن نوشت

عاقلانه

استامينوفن

Lost Lord

deltangestan

iranpaparzzi


Danshjoo List

BLOGNAMA
 

 

 Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved