ناتوردشت

home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger

Wednesday, March 17, 2004

یه چهار شنبه سوری ... تا حد ممکن آئینش رو برگزار کردیم ... تا حالا هیچ چهارشنبه سوری نداشتم ... این بار اما یه دخترک با یه عالم ژله ی آلبالویی و فشفشه مهمونم کرد... نمیدونم چرا ... ولی دلم میخواست اون وسط تو اون شلوغی بگیرم محکم بغلش کنم ...

امروز صبح ... دیروز صبح ... اصلا همه ی صبح ها ... دلم خوب است ... سر جاش؟ نه ... نیست ...

ا ه ه ه ه ه ه ه ... نمیتونم بنویسم که چه مدلیم .... یکی کمک کنه این لغت هام رو که گم کردم پیدا کنم ...

*دفتر چه ...
*بارون ...
*خواب نما شدن سینما دارای رشت علی الخصوص سینما آبشار فکستنی در آستانه ی سال جدید ...
*صبح 5 شنبه مارمولک ...
*چهار شنبه ی آخر سال و یه دخترک که به ناخن هاش لاک صورتی میزد و یه خاطره ی ... « میگذره ... یه سال گذشت ... بازم میگذره ... »
*یه احوال پرسی و تبریک سال نو وسط جیغ جیغ دخترا با یه نفر که از غربت گفته بود ...
* و حضور ناب تو ...

به جز این ستاره آخری , بقیه ش رو خودتون یه جور جمع و جور کنید و به هم ربط بدید ...
به بی ربطی من و با ربطی خودتان ببخشید ...


NATORDASHT


E-Mail
 

آرشيو




اينها را می خوانم


چيز

فرياد

ريحان

فاطمه

يلدا

راهی

ماهى سياه كوچولو

غلاف تمام فلزى

کسوف

ناتور

آق بهمن

چون نقطه ی شک

ای اتفاق دوباره

خانه دانشجويي

هچون كوچه اى بى انتها

خورشيد خانوم

زن نوشت

عاقلانه

استامينوفن

Lost Lord

deltangestan

iranpaparzzi


Danshjoo List

BLOGNAMA
 

 

 Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved