ناتوردشت

home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger

Saturday, April 17, 2004

هنوز ناتوردشتم يک ساله نشده ...دوست داشتم يک سالگي اش را مي ديدم ولي نشد ، نمي شود ...
جايي بود براي اينکه حرف بزنم از اون چيزايي که اين دخترک درونم با ترس و ترديد مي بيند و درک مي کند ...
هنوز معتقدم حسن هايي دارد به نوشته هاي نفتي ... بنابراين مي نويسم تا وقتي اين دخترکم نفس ميکشد و همون جا درونم زندگي ميکند ... اما اين جا نه ...
جايي که بتواند بيايد بيرون ...
جيغ بکشد انسان بودنش را بي ترس ... بي ...
ناتوردشت را دوست دارم ... هم مال آقاي سلينجر رو ( که با کمال پر رويي اميدوارم يه روز زنده بمونم و بتونم ببينمش ! ) هم مال خودم رو ...
اين جا دشت من بود و او هم ناتورم ...
چيزايي بهم داد که مي توانم تا آخر عمر ممنونش باشم ...
ريحان و مريم ... دو تا دوستِ خوشبو ... بقيه را نام نمي برم چون خودشان مي دانند ...
و حضور ناب او که براي هميشه مثل يه بوي خوش لاي مو هاي شقيقه ام جاريست ... همان جايي که اولين موي سفيدم روييد ...
اين راست است که بعضي آدمها ذاتا تنها هستند و تک ...
مي روم به سوي دشت ،زير هقِ هق ِخدا ، اين بار اما تنها و يکه بدون ِ ناتور ...
من غزالم : آهوي رميده .
خدانگهدار.............................................


NATORDASHT


E-Mail
 

آرشيو




اينها را می خوانم


چيز

فرياد

ريحان

فاطمه

يلدا

راهی

ماهى سياه كوچولو

غلاف تمام فلزى

کسوف

ناتور

آق بهمن

چون نقطه ی شک

ای اتفاق دوباره

خانه دانشجويي

هچون كوچه اى بى انتها

خورشيد خانوم

زن نوشت

عاقلانه

استامينوفن

Lost Lord

deltangestan

iranpaparzzi


Danshjoo List

BLOGNAMA
 

 

 Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved