|
ناتوردشت | home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger | ||
|
Friday, February 11, 2005
5شنبه 22 بهمن :
اينجا رشت است . ارتفاع برف به 2 متر رسيده . از سال 1350 كه بابا اينا هي برامون تعريف مي كردند به اين طرف همچين برفي نيومده بود . اوضاع خيلي بد نيست ! مقاديري خنده دار شده فقط . وسط خيابون ها به شكل يه كانال راه باز كردند و ملت با پاي پياده تردد مي فرمايند . همه چي تا دو متر و گاهي بيشتر رفته تو سفيدي . جدا قشنگه . همه چي كم شده . به جز آب و گاهي برق بقيه انرژي ها كماكان روبراه است . زندگي كليشه اي مدرن تعطيله . بابا و مامان آدم از صبح تا شب در منزل به سر مي برند و هي به كارهاي آدم سرك مي كشند .(هيچم خوب نيست ). به علت كش آمدن زمان تمام بحث و مسائل نيمه تمام خانوادگي و غير خانوادگي به شكلي مبسوطي پرونده شان باز و مجددا بررسي كارشناسي مي شوند . گاهي تلفن نداريم و هنگامي كه داريم پشت هم مشغول است و و اين جمله ي به ياد ماندني كه: « زنده اي ؟ » در ميان خطوط تلفن فرمانروايي مي كند .واقعا كه ! بي جنبه ها .به ريحان مي گم بريم بيرون ، مي گه من تو برف فرو مي رم چي مي گي تو ؟ بعدش يادم اومد بله خانوم ، كوچيكند و برف بالاي سرشان مي رسد ، حالا اگه بود مي گفت نه اين كه تو خودت خيلي بلندي ! ومنم قاعدتا مي گفتم از تو كه بلندترم. آب نداريم و مي رويم از حياط برف مي آوريم و آب مي كنيم ! سطح همه چي اومده بالا ، كلا و اصولا نيم متري بالاي سطح آزاد زمين راه مي رويم ... حالي به حولي سقف هاي شيرواني تعدادي از خانه ها فرو ريخته ،از جمله سقف شيرواني انباري خانه ي مامان بزرگم ! بازار برف پارو كن ها به طرز جالب انگيز ناكي سكه است . طبق آخرين اخبار رسيده تا مرز 80 هزار تومان را رو هوا زده اند ! سقف خانه ي ما بنا به دست سرنوشت شيرواني نيست وامكان فرو ريختن ندارد اما مامان خانوم جو گير، گير داده بريد برف پارو كنيد ، آقاي پدر و داداش رفتند بالا و منم دنبالشون برا عكاسي ! متناوبا هر 3 ساعت به 3 ساعت يه سر به تنها درخت انبه ي تو حياط مي زنم و مي تكونمش ، امروز صبح تا زمين خم شده بود طفلك ، گنجشكا هم قسمت جالب داستانند كه براشون نون مي ريزم از گشنگي نميرند به ياد تمام گشنگاني كه از گشنگي اس ام اس مي فرستند برا آدم ! اينا رو كه مي نويسم ساعت7 و نيم غروبه و برف بند اومده و باد پنجره رو به صدا در آورده و تلفن نداريم كه اينا رو پست كنم .نوك انگشتام يخ بسته و زير حوصله م رو كم مي كنم سر نره . ************************************************ جمعه 23 بهمن : الان از دفتر خبرگزاري بر مي گردم ، از آنجائيكه خونه مون به دفتر نسبتا نزديكه و سرويس اجتماعي هم كه هستيم و آقاي رئيس كل هم شماره مان را تازه به دست آورده اند ،زنگ مي زنند و ما از صبح مي رويم كه اوضاع اسفناك رشت را پوشش دهيم . مي گم اسفناك . آره اصلا به اون خنده داري كه ديروز نوشتم نيست . كم و بيش بارش داريم و شهرداري شيك رشت با آرامش اعصاب خورد كني كارها را هدايت مي كند . موبايل هايشان را يا خاموش كرده اند يا بايد نيم ساعت ديگر مزاحمشان شويم ! اوضاع خونه ي ما خوبه كه فقط آب نداريم . ملت 3 روزه كه نه برق دارند و نه آب . سوپرماركت ها مواد غذايي شان رو به اتمام است . ولي گويا در انبارها غذا داريم . هنوز عده اي تو جاده رشت _ قزوين بين راه مانده اند . البته مثل اينكه از ماشين هايشان به جاهاي امن منتقل شده اند . جاده بسته است . از شهرهاي ديگر نمي توانند براي كمك بيايند . خودمانيم و خودمان . دانشگاهمون هم به علت خساراتي كه ديده تا 3 اسفند تعطيل است . كمپ هاي ورزشي خوشگل علوم پايه كه آلماني ها ساخته بودند بعد از نزديك به 30 سال زير برف امسال خراب شده اند . بر مي گشتيم خونه تو يكي از كوچه هاي فلكه گاز يه مجسمه ي يخي بتهوون به شكل هنرمندانه اي ساخته شده كه هر كي گذارش افتاد از دستش نده ! عكسش رو انداختيم . جدا عالي بود . به نظرتون جالب نيست كه من اينترنت دارم برا به روز كردن وبلاگ ،اونوقت آقاي مدير فني ايسنا براي آپلود خبرا و عكسا مجبوره به آي اس پي تهران وصل شه |
آرشيو | |
| Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved | |||
