ناتوردشت

home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger

Friday, December 23, 2005

اصلا دوست ندارم كه آدم آه و ناله ي وبلاگم باشم . ولي هستم . ولي اينجا ناتوردشت وجود منه و ...
كم كم يادت مي رود چه بودي و چه مي خواستي ...
چند وقت است ؟ ...
پاييز هم رفت بي آنكه جوجه اي براي شمردن داشته باشي ...
نه ! ديگه نمي شه . نمي شه تو وبلاگ نوشت . نمي شه براي مامان داستان هم نوشت . نمي شه ... سرت مي خورد به ديوار محكم .
محكم محكم
مي داني ؟
اين زندگي دوگانه خسته ام كرده .هنوز بلد نيستم درست لذت ببرم . اصلا لذت را با كدام " ز" مي نويسند آقا / خانم ؟ هنوز نمي توانم بي آنكه به قبل و بعدش فكر نكنم و غصه ي دنيا خفتم را ول كند در لحظه اش غرق شوم . آخر، توانم ... آخ توانم ...
شما مي توانيد آقا / خانم ؟
كاش مي شد تنها با اصوات حرف زد .
" نه ،
آخ ،
آه
هوم
ها
اووو
اوه
هي
اهوم "
يا با صداي سوپرانو آوايشان را شنيد
يا حداكثر داخل پرانتز توضيحشان داد ...
( با مويه بخوانيد )
( با بد جنسي بخوانيد )
حالم از گوش به زنگ بودن هم به هم مي خورد . گوش به زنگ بودن عالم بدي دارد به مزخرفي ترديد و دلهره . هيچ وقت تمام نيستي . كامل نيستي .نه براي خودت ، نه براي خودش .


NATORDASHT


E-Mail
 

آرشيو




اينها را می خوانم


چيز

فرياد

ريحان

فاطمه

يلدا

راهی

ماهى سياه كوچولو

غلاف تمام فلزى

کسوف

ناتور

آق بهمن

چون نقطه ی شک

ای اتفاق دوباره

خانه دانشجويي

هچون كوچه اى بى انتها

خورشيد خانوم

زن نوشت

عاقلانه

استامينوفن

Lost Lord

deltangestan

iranpaparzzi


Danshjoo List

BLOGNAMA
 

 

 Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved