ناتوردشت

home | archive | email | pictures | XML| Designer | blogger

Sunday, May 14, 2006

اين هم از آن آزار هايي هست كه خودم با دست خودم به سرم مي آورم ؛
امشب هم از آن شب هاي مازوخيستي است كه تا آخرش مي روم و با سر مي خورم به ديوار و پهن زمين و زمان مي شوم .
شايد بعد از طول روز مزخرفي كه خودم به طرز خود آزارنده يي اصرار به مزخرف بودنش دارم ، بعد از جنگل واژگون سلينجر عزيز و دوست داشتني ام كه دوباره كتابخواني ام را با او شروع كرده ام ، بعد از آغاز و وسط و پايان سردرد و اشك و آه و... بايد طبيعي باشد . شايد هم نه .
اه .
اسم ناتوردشت را به جنگل واژگون تغيير خواهم داد و خواهم رفت .
فردا خوب مي شوم .تو هم . شب به خير كورين .



جنگل واژگون
جي. دي سلينجر
ترجمه بابك تبرايي و سحر ساعي
انتشارات نيلا
چاپ يكم 1385


NATORDASHT


E-Mail
 

آرشيو




اينها را می خوانم


چيز

فرياد

ريحان

فاطمه

يلدا

راهی

ماهى سياه كوچولو

غلاف تمام فلزى

کسوف

ناتور

آق بهمن

چون نقطه ی شک

ای اتفاق دوباره

خانه دانشجويي

هچون كوچه اى بى انتها

خورشيد خانوم

زن نوشت

عاقلانه

استامينوفن

Lost Lord

deltangestan

iranpaparzzi


Danshjoo List

BLOGNAMA
 

 

 Template Copyright © 2004 Lost Lord All rights reserved